سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جستجو:
خانه
مدیریت
ایمیل من
شناسنامه
پارسی یار

مجموع بازدیدهای وبلاگ: 2671
تعداد بازدید امروز: 6
تعداد بازدید دیروز: 0
  • درباره من


  • سال نو - لباس نو - دل کهنه من به یاد تو - خاطرات پشت دیوار سنگی
    سایه سیمانی
    ساکت و آروم - کمی تا قسمتی منزوی - عاشق طبیعت شمال ایران و بوی خاک ترکش خورده جنوب -
  • لوگوی من


  • دوستان من



  • مشاهده اوقات شرعی


  • وضعیت من در یاهو


  • یــــاهـو
  • اشتراک در وبلاگ


  •  
    سال نو - لباس نو - دل کهنه من به یاد تو - خاطرات پشت دیوار سنگی
    گدا فرستاده خداست ، کسى که او را محروم دارد خدا را محروم داشته ، و آن که بدو بخشد خدا را سپاس و حرمت گذاشته . [نهج البلاغه]
  • سال نو - لباس نو - دل کهنه من به یاد تو نویسنده: سایه سیمانی دوشنبه 86/2/3 ساعت 10:26 ص
  • اردیبهشت هم اومد و هوا گرم شد ... یادم می اد وقتی که اردیبهشت میشد یه بند می گفتی سایه برم کولر رو راه بندازم .. داریم می میریم از گرما ...!!! منم می گفتم : آخه بابا شبها هنوز سرده من هم سرمایی هستم .. ولی تو می خندیدی و می گفتی ای بابا دارم می رم ها .... بعد که آخر تابستون اومدم نگی مردم از گرما چرا کولر رو راه ننداختی .... کاش می دونستی از اون روزی که رفتی و دیگه آخر تابستونش نیومدی تا حالا کولر حتی تمیز هم نشده چه برسه که کسی روشنش کنه .... دایی رضا می گه تو اینقده گرمایی بودی که تو زمستون هم با آستین کوتاه می رفتی مدرسه .. می دونی بهت حسودیم میشه .. کاش میومدی ..  
  • نظرات دیگران ( )
  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ